آوای سنت : فتوت و جوانمردی از صفات مردان بزرگ است، کسانیکه دلی چون دریا دارند، آنانیکه میدانند این دنیا با همه عظمتش صاحب و مالکی دارد که رب العالمین است، و این دنیا نزد ما انسانها نقش یک امانت را دارد:
در حقیقت مالک هر چیز خداست
این امانت چند روزی نزد ماست
و اگر انسانی به انسانی دیگر یا حیوان و گیاهی آبی یا غذایی میدهد، در واقع از ملک خدا (ج) برای ملک خدا(ج) استفاده نموده و خود چیزی نداشته است که به اینها ارزانی بدارد، پس منت در اول و آخر خدای راست که او بخشنده الوف است.
اما نفس عمل فتوت و جوانمردی را خدای تعالی میپسندد. اوتعالی به حدی از این عمل خشنود میشود که در مقام بیان اهمیت آن، خود را به جای آن نیازمندی قرار میدهد که تشنه کمک و مساعدت دیگران است، و چون به او کمک شود بسیار خوشحال میگردد، حقتعالی کمک به چنین شخصی را کمک به خود معرفی داشته است.
در این حدیث قدسی گفتگوی میان خدا(ج) و بنده اش را در این مورد بنگرید:
«قَالَ رسول الله (ص): یَقُولُ اللَّهُ – عَزَّ وَجَلَّ – یَا ابْنَ آدَمَ اسْتَطْعَمْتُکَ فَلَمْ تُطْعِمْنِی قَالَ: فَیَقُولُ: یَا رَبِّ وَکَیْفَ اسْتَطْعَمْتَنِی وَلَمْ أُطْعِمْکَ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ؟ فَقَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ عَبْدِی فُلَانًا اسْتَطْعَمَکَ فَلَمْ تُطْعِمْهُ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّکَ لَوْ أَطْعَمْتَهُ لَوَجَدْتَ ذَلِکَ عِنْدِی. یَا ابْنَ آدَمَ اسْتَسْقَیْتُکَ فَلَمْ تَسْقِنِی، فَقَالَ: یَا رَبِّ، وَکَیْفَ أَسْقِیکَ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ؟ فَقَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ عَبْدِی فُلَانًا اسْتَسْقَاکَ فَلَمْ تَسْقِهِ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّکَ لَوْ کُنْتَ سَقَیْتَهُ لَوَجَدْتَ ذَلِکَ عِنْدِی، یَا ابْنَ آدَمَ مَرِضْتُ فَلَمْ تَعُدْنِی، فَقَالَ: یَا رَبِّ وَکَیْفَ أَعُودُکَ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ؟ فَقَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ عَبْدِی فُلَانًا مَرِضَ فَلَوْ کُنْتَ عُدْتَهُ لَوَجَدْتَ ذَلِکَ عِنْدِی أَوْ وَجَدْتَنِی عِنْدَه» (مسند اسحاق بن راهویه ج ۱ ص ۱۱۵)
(ای بنی آدم از تو غذا خواستم اما تو به من غذا ندادی. بنده میگوید: ای بار خدایا چگونه تو از من غذا خواستی و من به تو غذا ندادم؟! در حالی که تو پروردگار عالمیانی! میفرماید: آیا نمیدانی که بنده من فلانی از تو غذا خواست و تو به او غذا ندادی؟ آیا نمیدانستی اگر به او غذا میدادی من را نزد او میافتی؟ ای بنی آدم از تو آب خواستم و تو به من آب ندادی؟ میگوید ای پروردگار من چگونه تو را آب بدهم در حالیکه تو رب العالمینی؟ فرمود آیا نمیدانی که بنده من فلان از تو آب خواست و تو به او آب ندادی؟ آیا ندانستی اگر به او آب میدادی آن را نزد من میافتی؟ ای بنی آدم مریض شدم و تو به عیادت من نیامدی؟ میگوید: ای پروردگار من چگونه تو را عیادت کنم در حالیکه تو رب العالمینی؟! فرمود: آیا نمیدانی بنده من فلانی مریض شد اگر تو او را عیادت میکردی حتماً او را نزد من و یا من را نزد او میافتی؟).
واقعاً خیلی جالب است. خدای تبارک و تعالی و عز اسمه یک بار خود را به جای انسانی گرسنه قرار میدهد و از این طریق بیان میدارد که اگر انسانی گرسنهای را غذا بدهد مثل این است که خدای را غذا داده است.
گاهی خود را به جای تشنهکامان میگذارد و بیان میدارد که اگر کسی تشنهای را سیراب کند مثل این است که خدای تعالی را سیراب کرده است.
گاهی خود را به جای انسان نیازمندی قرار میدهد که بیمار و علیل و زار بر بستر افتاده و چون کسی به دیدارش آید بسیار خشنود میگردد، حقتعالی از این عیادت هم خشنود میگردد.
مراد حق از خلال همه اینها بیان جایگاه بلند و ارزشمند فتوت و جوانمردی و این امر است که او از وجود این صفات و آثار و ظهورات آن راضی و خشنود میشود و یک انسان مؤمنی که به خدای تعالی ایمان دارد باید خود را به گونهای عیار سازد که خدایش از آن خشنود است.
نبی اکرم(ص) خود سرامد حلقه فتیان و جوانمردان بودهاند، حتی قبل از بعثت خویش؛ چنانکه در آنهنگام که نوجوانی بیش نبودند با جوانان مکه پیمان حلف الفضول بستند که در آن گروهی از جوانان به شمول حضرتشان تعهد کردند که یار و یاور مظلومان و ستمدیدگان باشند و از آنها در سرّ و علن حمایت کنند و نگذارند کسی در محیط مکه به دیگری ظلم و ستم روا بدارد.
چه بهتر که ما نیز به عنوان مسلمان این صفت را در خود ایجاد کنیم و پرورش دهیم که بخشنده و یار و باور بینوایان و چاره درد بیچارگان باشیم.