رویکرد اجتماعی اسلام، عنصری که از دیدهها پنهان مانده است
نویسنده: دکتر عبدالمجید صمیم
آوای سنت : احکام اسلامی را میتوان در دو دسته گروهبندی کرد:
– احکام فردی؛
– احکام اجتماعی.
این تنوع بر میگردد به این که نگاه اسلام به عنوان یک دین الهی در خصوص فردسالاری و جمع سالاری با دیدگاه بسیاری از مکاتب فرد سالار و جمع سالار متفاوت است، زیرا این نگاه مبتنی بر منطق و یک سلسله مبانی و اصولی است که در آن این مبحث یعنی فرد یا جمع سالاری به تنهایی معنی پیدا نمیکند، زیرا در آموزههای اسلام اصالت از آن هر دوست، هم از آنِ فرد و هم از آنِ جماعت.
این از خوبیهای اسلام است که با قضیه فرد و جمع چنین تعاملی مینماید. این دیدگاه منطقی است و با روحیه عمومی خلقت و آفرینش انسان و فطرت او کاملاً تناسب دارد. ازینرو میبینیم در کنار این که بسیاری از احکام اسلامی فرد محورند، بسیاری دیگر جمع محور میباشند و در مجموع روحیه جمع محوری بر فرد محوری در این آموزهها غالب است.
ما مسلمانان متأسفانه که به ابعاد فرد محور احکام دینی توجه بیشتری میکنیم، در حالی که احکام اسلامی از حیث اهمیت خود در مسأله فرد و جمع، در یک سطح و سویه نیستند، بلکه احکام جمعی بر احکام فردی ارجحیت خاصی دارند.
در مسأله نماز دقت کنید. در نماز شخص هم میتواند نماز را به گونه انفرادی ادا نماید و هم به جماعت، لیکن ادای نماز به جماعت بسیار بیشتر از ادای نماز به صورت انفرادی و خارج از جمع مسلمانان ثواب و پاداش دارد. آیات قرآنی و روایات حدیثی و فتاوی فقها و دیدگاههای علما و عملکرد آنها این نکته را آفتابی و برهانی میسازد.
چنین است مسأله همسایه داری، بی تردید که حقوق همسایه به عنوان یک رویکرد اجتماعی از احکام اسلام حایز اهمیت فراوان است. این که نبی مکرم میفرمایند که:
«مازال جبریل یوصینی بالجار، حتى ظنت أنه سیورثه» (مسند احمد، ج ۷ ص ۳۰۷)
(همچنان جرئیل من را در مورد همسایه سفارش نمود تا که پنداشتم که خواهد گفت همسایه از همسایه میراث میبرد)
اوجنای رویکرد اجتماعی اسلام را نشان میدهد.
یا صله رحم که در موردش هم در قرآن کریم آمده و هم در احادیث نبوی تأکید فراوان شده و ما در مطلبی جداگانه آنرا به بحث خواهیم گرفت. یا مسأله زکات که اصل و اساس آن بر تکافل اجتماعی گذاشته شده است در حالی که زکات رکنی از ارکان پنجگانه اسلام است و هدف از آن رفع نیازمندیهای افراد جامعه اسلامی است.
و اینگونه سایر بخشهای احکام و دساتیر اسلام که میبینیم در آنها روحیه جمع گرایی به مراتب از فردگرایی بیشتر است، و اصولاً منفعت جمعی در اسلام بر منفعت فردی ارجحیت دارد، و اگر در این خصوص تضاد منافع به وجود آید، اگر امکان حل آن جز با از بین رفتن یکی متصور نباشد، قطعاً که مصلحت فرد قربانی مصلحت جمع میشود.
اما با همه اینها در بسیاری از جوامع اسلامی مشاهده میشود که بسیاری از مسلمانان حتی علمای اسلامی امور فردی را مورد توجه قرار میدهند، اما امور اجتماعی را از نظر دور میدارند. بسیار مشاهده شده که به عنوان مثال فردی ریشی بلند و انبوه داشته و در عین حال دست به غیبت زده است، شنونده غیبت ولو یک عالم دین بوده مانع غیبت آن شخص نشده، ولی زمانیکه یک جوان نزد آن عالم آمده که ریش نداشته است، فورا اورا به باد انتقاد گرفته که چرا ریش نداری و هرکس ریش نداشته باشد چنین است و چنان.
نمیخواهیم از ارزش ریش در میان احکام اسلامی بکاهیم، زیرا بر اساس آموزههای فقهی و احکام مستنبط از احادیث نبوی، گذاشتن ریش از جمله سنتها نبوی (ص) است، و حتی همه انبیا ریش داشتند، ولی معنی این تعامل دوگانه چه میتواند باشد که کسی به خاطر ناگذاشتن ریش مورد انتقاد قرار گیرد، ولی به خاطر غیبت یک برادر مسلمان نکوهش نشود، یا در مورد عدم رعایت نظافت شهر و دیار و از این قبیل مورد انتقاد و مؤاخذه قرار نگیرد.
علت این است که برای ما مسلمانان امور فردی بیشتر از امور اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته، در حالی که در اسلام امور اجتماعی بسیار مؤکدتر از امور فردی است.
اخلاق اسلامی واجهه و ویترین اسلام است. کسی که اخلاق نیکو داشته باشد، بهتر مسلمانی را از کسی تمثیل مینماید که اخلاق ندارد، چون اخلاق وجه ظاهری و رویکرد اجتماعی اسلام است و نبی مکرم اسلام (ص) معیار برتری مسلمان را در اخلاق نیکو بر شمردهاند.
بسیار نیکو و ارزنده خواهد بود تا همه داعیان اسلام و آمران به معروف و ناهیان از منکر، و همه اصلاح گران مؤمن و متعهد تلاش ورزند روحیه جمع گرایی احکام اسلامی را آنگونه که خود اسلام برجسته ساخته برجسته سازند، و مزایا و پاداش عظیمی که در احکام اجتماعی اسلام است را بیشتر به مردم تبیین کنند.
به امید اینکه بتوانیم با این تعامل اسلام را بهتر تطبیق کنیم و از ثمرات و بهرههای آن بیشتر بهرهمند گردیم.