مقالات و یادداشت ها

پیامبری که از دوشیزه در پرده با حیا تر بود / حیاء را پاس بداریم

دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : بخاری و مسلم از صحابی جلیل القدر ابوسعید خدری (رض) روایت می‌کنند که ایشان در باره میزان حیای پیامبر اکرم (ص) گفت: «رسول الله (ص) از دوشیزه‌ای که در پشت پرده به سر می‌برد حیای بیشتری داشتند». (صحیح البخاری، ج ۴ ص ۱۹۰. صحیح مسلم، ج ۴ ص ۱۸۰۹)

این روایت نشان می‌دهد که صفت خُلقی حیاء چقدر در نظرگاه حضرت رسول (ص) ارزش و اهمیت داشته و ایشان تا چه اندازه از حیا و آزرم بر خوردار بودند. چنان‌که نشان‌دهنده جایگاه حیاء در آموزه‌های اسلام نیز هست.

حضرت رسول (ص) از بس‌که حیاء داشتند و این فضیلت اخلاقی در سرشت‌شان ترکیب شده بود، حتی از این حیا می‌کردند که کار بد کسی را به رخش بکشند. ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها در مورد حیای رسول عظیم الشأن در برابر خلق خدا می‌گوید: «زمانی‌که کار نا پسند کسی به گوش‌شان می‌رسید، نمی‌فرمود فلانی را چه شده که این گونه می‌کند؟ می‌گفتند: برخی از اقوام را چه شده که چنین و چنان می‌کنند». (ابوداود، ج ۲ ص ۶۶۵)

در موارد بسیاری اتفاق افتاده که زنانی از مسلمانان نزد ایشان آمده و سوالی در مورد مسایل خصوصی زنان مطرح کردند و ایشان به حد کافی مسأله را واضح و روشن ساختند اما با آن‌هم آن خانم بنا به هر علتی متوجه نمی‌شده و سوال خود را صریح‌تر مطرح می‌کرده است، در این هنگام حضرت رسول (ص) از شدت حیایی که داشتند دستان خود را بر روی خود می‌گرفتند و از ام المؤمنین می‌خواستند موضوع را به آن خانم واضح سازد.

این صفت والا در این شخصیت والا مقام سبب شده بود که ایشان حتی کسی را دشنام ندهند و یا با او پرخاشگری نکنند. و هرگاه ایشان از کاری یا کسی ناراحت می‌شدند صرفاً چهره مبارک‌شان دگرگون می‌شد و از این فراتر نمی‌رفت. گاهی هم اگر نیازی و کاری داشتند خودشان بر می‌خاستند و آن کار را انجام می‌دادند و از این حیا می‌نمودند که به دیگری امر و نهی کنند.

پیامبر اکرم (ص) به این مقدار اکتفا ننموده بلکه حیاء را از شعب ایمان معرفی داشته و فرمودند:
«الإِیمَانُ بِضْعٌ وَسِتُّونَ شُعْبَهً، وَالحَیَاءُ شُعْبَهٌ مِنَ الإِیمَانِ» (بخاری، ج ۱ ص ۱۱)
(ایمان هفتاد و چند شعبه است و حیاء شعبه‌ای از ایمان است).

از این حدیث چند نکته مفهوم می‌شود:

– حیاء جزئی از ایمان است.
– اگر کسی حیاء نداشته باشد از همان جزء ایمان محروم است.
– حیاء به حدی مهم است که از جمله ایمان قلمداد شده نه عمل.
– ایمان در پرورش حیاء نقش دارد.
– حیاء نشانه ایمان‌داری است.
– هرچه ایمان شخص قوی‌تر و بیشتر باشد، حیایش بیشتر است. کمبود حیاء نشانه کمبود ایمان است.
حیاء در همه عرصه‌های زندگی انسان می‌تواند حضور داشته باشد. این‌که انسان هر کاری را با شرم و آزرم و حذر انجام دهد حیاء تحقق می‌یابد.

اما متأسفانه که در زمان ما این فضیلت اخلاقی تا حد بسیاری نزد خیلی از مردم ضعیف شده است. تبدیل شدن جهان به عنوان یک قریه و دسترسی آسان همه طبقات جامعه به شبکه‌های غیر اخلاقی و فضای مجازیِ که در آن مردان و زنان بسیاری دست به امور منافی حیاء می‌زنند، سبب شده تا این صفت اخلاقی ارزشمند نزد بی‌شماری از مردم ضعیف شود و حتی از بین برود.

این در حالی است که انسان در هنگام تولد خود در سرشت و طبیعت و ذات خویشتن این صفت را دارد و آفریدگار هستی حیاء را در وجود انسان در هنگام خلقت کارگذاری می‌کند. اما این انسان است که یا موجبات قوت و رشد این صفت را فراهم می‌سازد یا موجبات وهن و سستی‌اش را.

یاد مان باشد هر چه انسان امور منافی حیاء را بیشتر انجام دهد این صفت در او رو به ضعف می‌نهد. تنها انجام دادن این تأثیر را ندارد که مشاهده نمودن نیز تأثیر مخرب خود را بر جای می‌گذارد. بسیاری از مردم در زمان ما از انجام نه که از مشاهده اعمال ضد حیاء و عفاف رفته رفته حیای خویش را از دست داده‌اند. بی حیا ترین انسان‌ها نیز روزی حیاء داشتند.

در آموزه‌های قرآنی نیز این صفت و آراسته شدن به آن اهمیت فراوان دارد. قرآن کریم از حیاء و شرم و آزرم در آیات متعددی تحسین به عمل آورده و این صفت خلقی را به انبیای الهی و وابستگان آن‌ها نسبت داده است. در این قول خدای تبارک و تعالی که در مورد دختران شعیب (ع) است دقت کنید:
(فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ) [القصص، ۲۵] (پس یکی از آن دو در حالی‌که به آزرم گام بر می‌داشت آمد و گفت: پدرم تو را می‌طلبد تا به پاداش آب دادن ما مزد دهد و چون نزد او آمد و سرگذشت خود را بر او حکایت کرد گفت مترس که از گروه ستم‌گران نجات یافتی).

اما حیاء چیست؟

حیاء به معنی شرم داشتن و آزرم از ارتکاب زشتی‌هاست و در مقابل آن وقاحت و بی شرمی قرار دارد. علما در مفهوم حیاء می‌گویند حالت روانی یا انفعال و انقباض نفسانی است که موجب متانت و وقار در رفتار، حرکات و سکنات انسان شده و موجوب خود‌داری از انجام امور نا پسند در انسان می‌گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. (تهذیب الأخلاق ابن مسکویه، ص ۴۱)
برخی حیاء و خجالت را یکی می‌دانند اما برخی از واژه‌شناسان میان آن دو تفاوت قایلند و می‌گویند: حیاء معمولاً قبل از انجام کار به وجود می‌آید و خجالت بعد از انجام کار.

حیاء بر دو قسم است:

– حیاء در برابر خدای تبارک و تعالی: در این نوع حیاء شخص باید از این‌که معصیت خدا (ج) را مرتکب شود حیاء کند و امری را که خداوند (ج) دوست ندارد انجام ندهد. به خصوص که عالم محضر خداست، در هر جایی از این عالم وسیع که گناهی انجام شود در حضور خدای تبارک و تعالی انجام شده و از این جهت انسان باید حیا کند.

رسول گرامی (ص) فرمود: «بایداز خدا (ص) حیاء داشت آن‌چنان که حق اوست. گفتند ای رسول خدا! الحمد لله که ما حیا می‌کنیم. فرمود: چیزی را که گمان می‌کنید حیای حقیقی نیست، کسی از خدا واقعاً حیا دارد که سرش و آنچه مربوط به آن می‌شود را در اطاعت غیر الله به کار نگیرد و شکمش و آن‌چه مربوط به آن می‌شود را در اطاعت غیر الله به کار نگیرد و مرگ و فنا شدن را به یاد ‌آورد. کسی که خواستار آخرت است دنیا را ترک می‌کند و آن‌که چنین کند به یقین که کما حقه از الله حیاء داشته است». (سنن ترمذی‌، ج ۴ ص ۶۳۷)

– حیاء در برابر خلق خدا (ج): که این نوع حیاء شامل هر شرم و آزرمی است که انسان در برابر مخلوقات حق‌تعالی دارد. این حیاء در تطبیق و مصادیق خود شامل هر آن‌چیزی می‌شود که در مورد آن‌ شرم و آزرم لازم است. قبلاً در این زمینه به حدیثی از ام المؤمنین اشاره کردیم که از فرط حیا چه تعاملی با کسانی می‌کردند که دچار خطا و اشتباه می‌شدند.

جالب است بدانیم خدای تبارک و تعالی هم از بندگان خود حیا می‌کند. در حدیثی از رسول الله(ص) آمده که ایشان فرمود:
«إِنَّ رَبَّکُمْ حَیِیٌّ کَرِیمٌ، یَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدِهِ أَنْ یَرْفَعَ إِلَیْهِ یَدَیْهِ، فَیَرُدَّهُمَا صِفْرًا». (سنن ابن ماجه، ج ۵ ص ۳۳)
(همانا پروردگار شما با حیا و کریم است، از این حیا می‌کند که بنده‌اش دستان خود را به سوی او بلند کند و او آن‌دو را خالی برگرداند).

بنا بر این باید توجه داشت که حیاء به عنوان یکی از شعبات ایمان هم در آموزه‌های اسلامی ارزش و اهمیت دارد و هم در صفات و خصوصیات انسانی و هر چه این صفت در انسان پرورش یابد موجب زیبایی و آراستگی بیشتر او می‌شود و اگر ضعیف گردد به یقین که به همان اندازه انسان نازیبا و ناشایست خواهد شد.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن