آوای سنت : خدای تبارک و تعالی انسان را گرامی داشته است. این گرامیداشت به خاطر قابلیتهایی است که برای انسان ارزانی داشته شده است. حقتعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً}الإسراء۷۰
(و محققاً که ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکه و دریا حمل نمودیم و به آنها از پاکیزگیها روزی دادیم و بر بسیاری از خلق خویش به گونه آشکار برتری دادیم).
این آیه تصریح میدارد که آدم (ع) و بنیاش گرامی داشته شده و بر بسیاری از خلق خدا (ج) برتری دارند. اما چگونه و چرا؟
برخی از علل و عوامل برتری انسان بر بسیاری از موجودات در این آیه ذکر شده که شامل تواناییها و قابلیتهای مهمی است از قبیل: حرکت در خشکی و دریا بدون اینکه از این دو آسیب ببیند. او در حالتی در خشکه و دریا گام بر میدارد که بر جنبههای خطر آن دو غلبه دارد و این قابلیتی است بزرگ.
شما در کشتیهای بزرگ هزاران تنی دقت کنید که با وجود این همه وزن زیاد بر کف دریا میایستند و حرکت مینمایند و انواع موجهها را میشکنند، بدون اینکه خم به ابرو بیاورند.
شما در حرکت انسانها بر دشتها و کویرهای خشک بنگرید که در آنها گرمای هوا بسیار است و از مرغزارها و چمنها تُهی است و آبی گوارا و جاری و خوش در آن به دید نمیآید، بعد این انسان را تصور کنید که با ماشین جیپ خود یا سوار بر اشتر خویش از این دشتهای سوزان به سلامت عبور میکند. این هم کاری کوچک و قابلیتی اندک نیست.
این دو قابلیت را میتوان تفسیر فیزیکی نمود و دال بر تواناییهای مادی و فیزیکی و جسمی و جایگاه انسان در این زمینهها دانست.
اما این قابلیتها تنها در بُعد جسمی خلاصه نمیشوند، بلکه بُعد معنوی را نیز در بر میگیرند. و این همان چیزی است که در قسمت دوم آیه فوق بیان شده، جاییکه حقتعالی سخن از پاکیزه خوری بنی آدم دارد و بر او منت مینهد که برایش پاکیزهها را روزی داده است.
به راستی پاکیزه خوردن حکایت از چه چیزی میتواند داشته باشد جز داشتن مقامی ارزشمند و بلند. انسان پاکیزه است و پاکیزه میخورد، در حالیکه بسیاری از موجودات چنین نیستند.
در این آیه دقت کنید:
{حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ …}المائده۳
(بر شما حرام شده است خود مرده و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد، و خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندی افتاده، و به ضرب شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد، مگر آنچه را سر ببرید، و آنچه برای بتان سربریده شده، و قسمتکردن شما به وسیله تیرهای قرعه این فسق است…).
سایر حیوانات پاکیزه نمیخورند، بسیاری از آنها لاشخور و مردهخورند که حیوانات را بدون نظافت و پاکسازی و با تمام کثافات و مُرداریهای آنها میخورند و هیچ باکی ندارند. وقتی شیر یا پلنگ مثلاً گُرازی را شکار میکند، او را با پوست و گوشت و خون و مرداریهایش میخورد و میان پاکیزه از نا پاکیزه تفکیک نمینماید.
اما وقتی انسان حیوانی را میخورد ابتدا او را ذبح مینماید، سپس میگذارد تا خون مُردار از وجود حیوان به کلی خارج گردد تا خوب پاکیزه گردد، بعد اجزای مردار حیوان را دور میسازد و آن قسمت پاک را هم با آب میشوید و به منظور پاکیزه شدن بیشتر و یافتن قابلیت تناول آن را میپذد و بعد میخورد.
انسان هیچگاه حیوان خودمرده، حیوان خفه شده، با چوب کشته شده، به ضرب شاخ مرده و پسمانده درنده را نمیخورد، چون به علت ذبح نشدن ناپاکیزهاند و انسان پاکیزه نباید از آنها بخورد. نا پاکیزگیهای اینها حسی هستند، اما این تنها کافی نیست، باید این حیوانات از نا پاکیزگیهای معنوی نیز پاک و مبرا باشند، و آن زمانی است که ذبح حیوان با بردن نام خدا (ج) صورت گیرد، نه به نام بتان و معبودان باطل که اگر چنین شود بازهم چون ناپاکیزه معنوی است، خوردن آن بر انسان حرام میباشد. ذبح موجب طهارت و پاکیزگی معنوی حیوان خواهد بود و این برای پاکیزگی معنوی انسان کاملاً تناسب دارد.
عین حالت را در مورد نوشیدنیها نیز میتوان دید. وقتی حقتعالی شراب را بر انسان حرام نموده آنرا پلیدی دانسته است. پروردگار میفرماید:
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ }المائده۹۰
(ای مؤمنان! همانا شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند و از عمل شیطان پس از آنها اجتناب کنید).
حالا در شراب دقت کنید، درست است که شراب از مواد پاک ساخته میشود، مثلاً از انگور یا جو یا برخی مواد پاکیزه دیگر، اما چون از عمل شیطان است و اختراع و ساخت اوست، و میتواند دریچهای برای ورود انسان به روح و روان آدمی باشد، پلیدی معرفی شده و فرمان پروردگار بر اجتناب از آن صادر شده است. پس پلیدی شراب حسی نیست بلکه معنوی است، زیرا موجب تسلط شیطان بر انسان میشود و او را از مقام گرامیداشت پروردگار تنزل میدهد.
به این ترتیب میتوان گفت که حقتعالی این بنده خاکی و خاطی خود را با انواع و اقسام پدیدارها گرامیداشته است. نفس اینکه برای او خط و نشان حرام و حلال کشیده خود دلالت بر موقعیت انسان میکند، زیرا معمولاً انسانها به کسی که بیشتر دوستش دارند خط و نشان میکشند و محدودیت ایجاد مینمایند تا در این دنیای آشفته و پر آسیب، آسیب نبیند.