آوای سنت : پدیده الحاد، بیخدایی، خدا ناباوری، دین گریزی یا هر چه بر آن نام بگذاریم متأسفانه که در عصر حاضر در بسیاری از بلاد اسلام بیداد میکند. بسیاری از طیفهای مختلف سِنی متأسفانه گرفتار این حالت شده است. مکرر دیده شده کسی در جمعی نامی از خدا (ج) برده و با موجی از انتقادات مواجه شده است که والعیاذ بالله خدا چیست؟ خدا کجاست؟ خدایی وجود ندارد و این خدا فقط در ذهن آخوندهاست و از این قبیل سخنانی که بیشتر بر خاسته از نادانی و کمبود دانش است نه بر خاسته از دلیل و برهان و تعقل.
بعضیها هم خدا را قبول دارند اما حاضر به قبول شریعت نیستند. میگویند خدایی هست ولی آنخدا نه به طاعت ما نیاز دارد و نه به عبادت ما و نه به پرهیز ما از برخی کارها که به نام گناه شناخته میشود. و ما حق داریم آنچه را که خوب و به صلاح میبینیم انجام دهیم.
گروهی هم به پیامبر (ص) و بزرگان دین باور ندارند و اصولاً دین را یک عمل و خواست درونی و شخصی یک انسان میدانند که میتواند برای خود هر دینی را که میخواهد بر گزیند حالا اسلام باشد یا زرتشت یا مسیحیت و حتی ادیان وضعیِ که مبتنی بر وثنیت و بتپرستی است.
تمام استدلال اینگروهها این است که ما در عصر و زمانی هستیم که دیگر بشر هشیار شده و دنبال والعیاذ بالله خرافاتی به نام دین نمیگردد و دین در واقع یکی از علل و عوامل سیه روزی و بدختی مردم و مانع رشد و پیشرفت آنهاست.
آنچه سبب بغرنج شدن موضوع شده دسترسی همه به فضاهای اینترنتی و مجازی است. در بسیاری از پروفایلها کسان زیادی به چنین مباحثی دامن میزنند و سموم خود را میپراکنند و جوانان کشورهای اسلامی به علت نداشتن آگاهیهای لازم تحت تأثیر این اندیشهها و افکار قرار میگیرند و دینی را که در رگ رگ و ریشه ریشه آنها وجود دارد ترک میکنند و به الحاد میگرایند.
علت هر چه باشد، این هشیاری و دانایی علمای دین را میطلبد. علمای دین باید چند رویکرد را برای مهار این وضعیت روی دست بگیرند:
– در خود تغییر ایجاد نموده و بر دانش خود از جهات علوم عقلی و فلسفی و علوم مختلف طبیعی در کنار علوم شرعی بیفزایند، زیرا از دادههای تمام این علوم میتوانند بهتر در جهت اقناع مردم استفاده کنند.
– گفتمان دینی را بازسازی کنند به گونهای که گفتگوهای سازنده، مناظره، تحقیق و پژوهش جای رفتارهای واکنشی را بگیرد. بسیار از علما و اهل منبر متأسفانه که بدون توجه به این اوضاع و احوال و شرایط به مجرد طرح شدن موضوعی که به نظر آنها خلاف دین به حساب میآید واکنش شدید نشان میدهند و با پرخاش و داد و بیداد تلاش مینمایند جلو طرح چنین سوالاتی را بگیرند.
– تأسیس مراکز گفتگوهای علمی و مناظرات که در آن نخبگان علمی همواره حضور داشته باشند و با اهل شک و ایراد گفتگو و استدلال کنند و حرف و سخن آنها را بشنوند و به پرسشهای آنها پاسخهای درخور ارائه نمایند.
– فعّال ساختن نقش مسجد میتواند کمک بزرگی در این عرصه باشد. متأسفانه که مسجد با وجود داشتن امکانات وافر، محلی شده برای ادای نماز در حالی که مساجد زمان پیامبر (ص) و اصحاب و یاران شان به خصوص خلفای راشدین مراکزی بوده برای اداره مملکت و تجهیز لشکرها و سوق و اداره جنگها و عقد نکاح و ارائه آموزشهای مختلف دینی.
– استفاده وسیع از فضای مجازی. این عنصر حائز اهمیت فراوان است. بسیاری از سموم فکری از طریق این فضا پخش و نشر میشوند و علاقه جوانان و حتی کودکان اعم از دختران و پسران به آن بسیار است. از این جهت استفاده از این فضا میتواند نقش برازندهای در تثبیت ارزشهای دینی در دلهای جوانان بازی کند.
– ارائه مواد دینی از طرق مختلف سنتی و مدرن به گونه جذاب و زیبا تا که دیدهها را به خود خیره سازد و دلها را وابسته. و این می طلبد تا مراکز مختلف پخش و نشر مواد رسانهای تأسیس و راه اندازی شوند.
– استفاده درست از منبر. منابر دینی در طول تاریخ نقش بزرگی را در اداره افکار و ایمانیات جوامع اسلامی ایفا کردهاند. این نقش در زمان ما متأسفانه کمرنگ شده است. علت به دو چیز بر میگردد:
۱- برخی از خطبا و امامان جمعه متأسفانه نقص و ضعف فراوان دارند و نمیتوانند ارزشهای دینی را به گونه درست ارائه کنند. این ها خودشان باید احساس مسئولیت نموده جای خود را به کسانی بدهند که توان لازم را در این زمینه دارا میباشند.
۲- موادی که از سوی منابر ارائه میشود بیشتر عوام پسند است تا مبیّن دین در عرصههای مختلف و برای طیفهای گوناگون.
روی این اساس لازم است توجه جدیِ از سوی علما و نخبگان جامعه و مراکز علمی، دانشگاهها، مدارس و حوزهها به این مأمول مبذول گردد. البته اینها همهی شیوههای لازم نیست. شیوههای دیگری نیز باید بعد از بررسیها و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم روی دست گرفته شوند تا بتوان بر این مشکل به یاری خدای تعالی فایق آمد.