مقالات و یادداشت ها

تأسیس امپراطوری اسلامی در جنوب آسیا

رؤیایی که طالبان افغانستانی و پاکستانی را به هم جمع می‌کند

آوای سنت : روز گذشته رسانه‌های پاکستانی گزارش داده‌اند که در پی حملات بی امان تحریک طالبان پاکستان که طی روزهای اخیر در نقاط مختلف این کشور صورت گرفته، و نیز در پی حادثه گروگانگیری در شهر بنو، دولت و ارتش پاکستان سطح آماده‌باش نیروهای نظامی و امنیتی خود را تا سرحد به گفته روزنامه‌ها “تمهیدات ویژه” ارتقاء داده، و درجه تهدیدات امنیتی را بالا برده است.

قبل از آن سفارت آمریکا در اسلام آباد به اتباع آمریکایی هشدار داد‌ که از گشت و گذارهای بی مورد در سطح شهر‌های پاکستان به خصوص اسلام آباد خودداری نموده، به هتل ماریوت این شهر که بیشتر محل اقامت خارجیان است، نزدیک نشوند.

چنین هشداری از سوی برخی دیگر از کشورها از جمله عربستان سعودی و استرالیا نیز به اتباع شان داده شده است. سفارتخانه‌های این دو کشور و برخی دیگر از کشورها از شهروندان خود خواسته‌اند یا پاکستان را ترک کنند و یا از تردد بی مورد و گشت و گذارهای غیر ضروری بپرهیزند.

همچنان روزنامه‌های پاکستان به خصوص روزنامه پرتیراژ “دنیوز” طی گزارشی، وضعیت امنیتی پاکستان را وخیم عنوان کرده و به نقل از “مؤسسه مطالعات منازعه و امنیت” پاکستان در اسلام آباد، ابراز داشته که حمله انتحاری روز جمعه گذشته که در آن تعدادی پلیس کشته و زخمی شده‌اند، اولین رویداد در پایتخت این کشور بعد از سال ۲۰۱۴ میلادی می‌باشد که به معنی آغاز دور جدیدی از این‌گونه حملات خواهد بود. بر اساس گزارش این روزنامه قبلاً بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ میلادی بر اساس ارزیابی این نهاد جمعاً ۱۸ حمله انتحاری در اسلام آباد صورت گرفته که در نتیجه آن ۱۶۵ تن جان خود را از دست داده‌اند، و بیش از ۶۰۰ تن دیگر زخم بر داشتند.

این افزایش حملات در حالی صورت می‌گیرد که هم‌فکران طالبان پاکستانی و همکاران‌شان در افغانستان، قدرت دولتی را به دست گرفته و توانستند بعد از ۲۰ سال جنگ و گریز، نیروهای آمریکایی و ناتو را از افغانستان بیرون کنند، و دولت جمهوریت تحت حمایت آن‌کشورها را سرنگون سازند. طبیعی است این پیروزی قاطع طالبان افغانستانی، در سیر تحولات آتی پاکستان بی تأثیر نبوده و نخواهد بود.

اما چرا چنین شده و طالبان پاکستانی به دنبال چه چیزی هستند؟

برخی از رهبران تحریک طالبان پاکستانی پنهان نداشته‌اند که هدف‌شان از جنگ و گریز با دولت آن کشور، تطبیق شریعت اسلام و تأسیس دولتی اسلامی است. این به معنی آن است که طالبان پاکستانی می‌خواهند، امارتی را در پاکستان از قرار امارت طالبان افغانستان تشکیل دهند، تا این مقدمه‌ای باشد برای اتحاد دو امارت و تأسیس امارتی قوی به شکل یک امپراطوری قدرتمند اسلامی در جنوب آسیا، چه به نام خلافت اسلامی یا امارت اسلامی.

اما آیا امکانات تأسیس چنین امپراطویِ در این منطقه وجود دارد؟

ارائه پاسخ دقیقی برای این سوال قدری دشوار به نظر می‌رسد، اما اگر میزان قوای موجود در این منطقه را به بررسی بگیریم، تا حدی می‌توانیم به صورت تقریبی پاسخ این سوال را دریابیم.

در این شکی نیست که پاکستان دارای ارتشی قوی است. سازمان اطلاعات این ارتش موسوم به “آی اس آی” از قدرتمند ترین سازمان های اطلاعاتی جهان است، و با آن‌ها در زمینه‌های زیادی پهلو می‌زند. آی اس‌ آی از یک تجربه مهم دیگر نیز برخوردار است، و آن تعامل با گروه‌های افراطی که بسیاری از سازمان‌های جهانی از آن بر خوردار نیستند.

کشورهای قدرتمند جهان از قبیل آمریکا، انگلیس و ناتو نیز در کنار پاکستان در مبارزه با گروه‌های افراطی قرار دارند که این خود موجب تقویت مواضع پاکستان می‌شود. به خصوص اگر پاکستان بتواند این کشورهای را قانع بسازد که یگانه سد دفاعی در برابر این گروه‌ها در این منطقه پاکستان است و بس.

اما با همه این‌ها نباید توان نظامی و انسانی و جنگی طالبان را نادیده بگیریم. واقعیت امر این است که تسلط طالبان بر افغانستان سبب شده تا انبارهای بزرگ تسلیحاتی پیشرفته غربی در اختیار آن‌ها قرار گیرد. این پیروزی به نحوی پیروزی و قدرت یافتن طالبان پاکستانی نیز هست آن هم روی دلایل ذیل:

۱- پیروزی طالبان در افغانستان تا حدی زیادی به تحریک طالبان پاکستان روحیه بخشیده، و آن‌ها را در پیروز شدن بر ارتش پاکستان سخت امیدوار کرده است. زیرا آن‌ها با خود تحلیل می‌کنند که ارتش پاکستان به هیچ وجه از ارتش آمریکا و ناتو قوی تر نیست که نتوان آن را شکست داد.

۲- انبوهی از لشکریان طالبان افغانستان و سربازان شان، از مناطق وزیرستان و ایالت‌های خیبرپختونخواه و بلوچستان تأمین شده بودند. با پایان یافتن جنگ افغانستان این طالبان به صفوف هم فکران خود در پاکستان به جهت جنگ با دولت آن‌کشور برگشتند، و این موجب نیرومندی تحریک طالبان پاکستان شده است.

۳- اگرچه نمی‌توان تأکید کرد، اما می‌توان گفت برخی از طالبان افغانستان نسبت به پیوندهای: قومی، منطقوی، فکری، اعتقادی و مذهبی، ترجیح داده‌اند بعد از پایان جنگ افغانستان به پاکستان بروند، و در کنار طالبان پاکستانی بر علیه ارتش و دولت آن کشور بجنگند.

۴- بسیاری از سربازان طالبان با ۲۰ سال جنگ افغانستان به جنگ و خونریزی عادت کرده‌اند، و نمی‌توانند بدون فضای جنگی زندگی کنند. البته این وابسته به بُعد اعتیاد آور جنگ‌ها برای جنگاوران است.

۵- با ختم جنگ افغانستان رُخ برخی از عرب‌های پولدار که علاقه بی حدی به تمویل گروه‌های افراطی دارند، متوجه پاکستان شده است. آن‌ها ثروت‌های باد آورده خود را که روزی در اختیار طالبان افغانی قرار می‌دادند، اکنون به گروه‌های افراطی پاکستان از جمله تحریک طالبان پاکستانی می‌پردازند. شکی نیست که این پول‌ها تا حد زیادی توانسته موجب نیرومندی و تقویت طالبان پاکستانی شود.

۶- در طی ۴۰ سال منازعه افغانستان، فکر جهادی در منطقه دو طرف خط دیورند دیگر به حدی نهادینه شده که دور ساختن آن از ذهن و فکر و اندیشه جوانان آن منطقه دشوار است. این طرز تفکر بُن‌مایه اصلی و اساسی جنگ‌های طالبان را در دو طرف خط دیورند تشکیل می‌دهد.

۷- دولت و ارتش پاکستان در طول ۲۰ سال گذشته به صورت غیر محسوس و بعضاً محسوس از طالبان افغانستان به منظور تغییر جهت جنگویان دو طرف به جانب افغانستان حمایت نموده است. اکنون با از بین رفتن علل و عوامل جنگ، رُخ این همه جنگ‌جوی آموزش دیده، با تجربه و شجاع جانب پاکستان شده و بسیاری از گروه‌ها را تشویق نموده تا به تأسیس امارتی دیگر در خاک پاکستان اقدام نمایند.

این موارد و از این دست عوامل دیگر، موجب تقویت طالبان دو طرف خط دیورند شده، و فکر احیای خلافت اسلامی و تأسیس امپراطوی مقتدر مسلمانان در این خطه را در اذهان این طالبان بیش از پیش تداعی کرده و سهل الوصول جلوه داده است.

واقعیت این است که اساس این فکر در این منطقه برای اولین بار در زمان جهاد بر ضد اتحاد شوروی گذاشته شد. مجاهدین آن روزگار تمایل خویش را در آزادسازی جمهوری‌های آسیای میانه هیچگاه پنهان نمی‌کردند. رهبران احزاب جهادی در سخنرانی‌ها، و مجاهدین و عموم مردم در شعارهای خود با صدای بلند به مردم کشورهای آسیای میانه پیوسته وعده و نوید می‌دادند که بعد از پیروزی جهاد در افغانستان، آن‌ها به دنبال آزادسازی این کشورها خواهند بود.

با ظهور داعش و نفوذ حزب التحریر در آن منطقه حساس، فکر احیای خلافت اسلامی در میان رهبران طالبان و پیروان آن‌ها و در مدارس دو طرف مرز گسترش چشمگیری یافته، و اذهان جنگجویان طالبان را صوب تأسیس چنین خلافتی دور داده است. آن‌ها هیچگاه پنهان نکردند که خواهان چنین خلافتی هستند.

واقعیت امر این است که پاکستان سر دو راهی خطرناکی قرار گرفته است. این کشور از یک‌سو ناچار است به گونه سنتی از طالبان افغانی حمایت کند، و بر علیه آن‌ها گروه‌هایی را مسلح ننماید، و از سوی دیگر مجبور به این کار است. جنگ در افغانستان به نفع پاکستان است. این جنگ آن‌قدر نفع اقتصادی ندارد که برای بقای پاکستان ضرور است. پاکستانی‌ها به خوبی می‌دانند که اگر در افغانستان جنگ نباشد باید در پاکستان این جنگ وجود داشته باشد، زیرا این همه نیروی بیکار جنگی که در این خطه پهناور زندگی می‌کنند، و جنگ جزء فرهنگ‌ و منبع معیشت‌شان شده، چگونه می‌توانند بدون جنگ سپری نمایند؟!.

یقیناً نابود شدن طالبان توسط ارتش پاکستان کاری شبه محال است، ولی پاکستانی‌ها به گونه سنتی از این امکانات بر خوردارند که با ایجاد اختلاف و دامن زدن به تفرقه میان طالبان پاکستان و افغانستان از یک‌سو، و میان طالبان افغانی از سوی دیگر تا حدی بتوانند این ماشین عظیم جنگی موجود در طالبان را مهار نمایند. در این راستا اگر همسویی کشورهای منطقه نباشد به مشکل می‌توان جلو بحران‌ها، جنگ‌ها و انفجارات و انتحارات را در آینده نزدیک گرفت.

چنین به نظر می‌رسد که فکر تأسیس امارتی خلافت‌گون در منطقه وسیعی از پاکستان و تمام افغانستان روز به روز هواداران بیشتری پیدا می‌کند. این هواداران چون چنین چیزی را جزء دین و عقیده و باور خود می‌دانند، به مشکل می‌توانند از آن صرف نظر نمایند.

باید دید که تعامل پاکستان و کشورهای منطقه با قضیه طالبان و طرح امارت اسلامی مقتدر در جنوب آسیا چیست؟ اما قدر مسلم ادامه بحران‌ها و جنگ‌های منطقه است، و این بالا بردن‌های سطح تهدیدات امنیتی و بازرسی‌های خیابانی و از این قبیل قطعاً که نمی‌توانند معالجه کامل این قضیه باشد.

اتفاقاتی که در طی سال آینده میلادی واقع خواهد شد، تا حدی می‌تواند پرده از روی غموض آینده بر دارد. اما تا آن زمان باید چشم براه ادامه سریالهای جنگ‌ها و انفجارات در داخل پاکستان و افغانستان نیز بود.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن