آوای سنت : ما مأموریم تا در عواقب کارها دقت کنیم. انسان باید عاقبتاندیش باشد، به خصوص انسان مسلمان. عاقبتاندیشی از خصایص ایمان و دیانت اشخاص و افراد است.
منظور از عاقبت، نهایت کارها و نتیجه آنهاست. یعنی انسان باید بداند نتیجه کاری که انجام میدهد منتهی به چه چیزی میشود و چه اثر یا آثاری بر آن مرتب است.
این نگاه باید از حیث زشتی، زیبایی و فضیلتی باشد، یعنی شخص ببیند چه کاری زیباست و چه کاری زشت؟ چه کاری فضیلت دارد و چه کاری ندارد؟ و اینگونه.
قرآن برای ما امر میکند تا در عاقبت امور دقت کنیم. قرآن در این مورد از دو واژه “فانظر” که به معنی نظر عمیق است، و “عاقبه” که به معنی پایان و فرجام است استفاده میکند، و در پَی سخن از انسانهایی دارد که به عنوان نمونه و سمپل میتوانند محل این نگاه باشند تا بررسی عاقبت آنها بتواند انسان را به مآل اندیشی وادارد و آخر کار آدمیان را بر ملا سازد.
در این آیات قرآنی دقت کنید:
– {قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ}الأنعام۱۱
(بگو در زمین سیر کنید سپس در عاقبت کار تکذیبکنندگان بنگرید)
در این آیه قرآن کریم به ما فرمان میدهد در عاقبت “تکذیبکنندگان” دقت کنیم. کسانیکه شریعت خدا (ج) را تکذیب کردند و دین و رسالت و پیام الهی را دروغ پنداشتند و منکر وحی و سخن الهی گردیدند. عاقبت تکذیب کنندگان واضح است: تباهی و بربادی و نابودی و گرفتار شدن در خشم الهی و کیفر سخت او در دنیا و آخرت. تمام اینها را آیات قرآنی برای ما بیان داشته اند.
انسان باید در زمین سیر و گشتوگذار کند تا ببیند سرنوشت جهانیان و مردم آن چگونه رقم خورده و آنها چه کردهاند و عاقبت امورشان به چه منوال دگرگون گردیده است. بدون سیر و سفر و سیاحت نمیتوان بر حقیقت بسیاری از امور آگاهی حاصل کرد.
– {بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الظَّالِمِینَ}یونس۳۹
(بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأویل آن بر ایشان نیامده است. کسانیکه پیش از آنان بودند همینگونه تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است).
در این آیه توصیه بدان شده تا انسان در مورد ستمگران و ظالمان مآل اندیشی کند و بنگرد که چگونه آنها ظلم و ستم روا داشتند و چگونه گرفتار خشم پروردگار عالم گردیده نهایت و عاقبت زشت سرنوشت آنها را به سوی تباهی و بربادی دنیا و آخرت سوق داد.
– {فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلاَئِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُنذَرِینَ}یونس۷۳
(پس او را تکذیب کردند پس ما او و همه کسانیرا که با او در کشتی بودند نجات دادیم و آنان را جانشینان گردانیدیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم پس بنگر که عاقبت بیم داده شدهگان چگونه بوده است).
خدای تعالی انسانها را در طول تاریخشان بیم داده است. آنها را از عاقبت بد در صورت نافرمانی و سرکشی برحذر داشته، در این میان کسانی بودند که به دعوت حق لبیک گفتند و به عاقبت و مآل نیکو رسیدند و گروهی دیگر لبیک نگفته گرفتار سیه روزی و تباهی شدند. از جمله آنها قوم نوح (ع) است که با وجود دعوت پیوسته و مداوم ایشان تعداد اندکی از آنها دعوت پیامبر الهی را لبیک گفتند و به عاقبت و مآل خوب رسیدند و انبوهی به علت سرکشی و عناد گرفتار خشم پروردگار شده و در آب غرق گردیدند.
– {وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ}النمل۱۴
(و به انکار آن پرداختند در حالی که در درون خویش نسبت به آن یقین داشتند. آنها این کار را از روی ظلم و برتری جویی انجام دادند پس بنگر که عاقبت تبهکاران چگونه بوده است).
انسانهای مفسد و تبهکار کسانی که پیوسته دست به تباهی و بربادی میزنند مورَد دیگری هستند که باید در سرنوشت و عاقبت آنها دقّت شود. طبیعی است که نهایت کارشان بر نیکویی نبوده بلکه بر بدختی و سیهروزی بوده است.
از مجموع این آیات چنین دانسته میشود که انسان برای انسان میتواند به عنوان یک کتاب عمل کند، کتابی که به تمام و کمال اطلاعات و معلومات بسیار با ارزشی را برای هم نوع خود ارائه میدارد. این اطلاعات زمانی به دست میآید که انسان در عاقبت و مآل آنها و کارهایی که انجام دادهاند دقت کند و به بررسی کامل آنها بپردازد.
این نگاه به عاقبت سایر انسانها به خصوص کسانیکه در این آیات به آنها اشاره رفته مانند: عاقبت تکذیبکنندگان، عاقبت مفسدان و تبهکاران، عاقبت بیم داده شدگان و عاقبت ستمگران در واقع برای این است که انسان در عاقبت کارهای خود فکر کند، زیرا مقصود آیات درس گرفتن از این سرنوشت و مآل اندیشی و عاقبت نگری است به این صورت که اگر این انسان هم دست به چنین اعمالی بزند قطعاً که گرفتار همان حالت خواهد شد.
پس هر انسانی باید بنگرد که چه عمل میکند و عملش چه عاقبتی برای او دارد. البته منظور از عمل هر عملی است بدون اینکه تفاوتی میان اعمال باشد، زیرا انسان هم در قبال اعمال دنیوی مورد بازخواست قرار میگیرد و به نتایج مرتب بر آن میرسد، و هم در مورد اعمال اخروی، هم بر اعمال دنیوی آثار و نتایجی مرتب است و هم بر اعمال اخروی.
روی این اساس انسانها وظیفه دارند در امور دقت کنند و بنگرند چه میکنند و کارشان منتج به چه نتیجهای میشود و اینگونه نباشد که بدون فکر و اندیشه و تأمل وارد کارزار زندگی گردند که اگر چنین کنند ضریب خطا و اشتباهشان بسیار بالا میرود و آنگاه نتایج دنیوی و اخروی عملی که انجام میدهند به طور حتم به آنها میرسد.