ریشهیابی واکنشهای متفاوت در خصوص سفر جناب شیخ سلمان در ایران
✍️مولانا عبدالحکیم عثمانی
آوای سنت : در طی چند روز گذشته با آمدن شیخ سلمان ندوی در ایران، شاهد موضعگیریهای متفاوتی از اهل علم خصوصا علمای جوان بودیم.
حدوداً دو سال است که از تحول فکری و عقیدتی جناب شیخ سلمان یا حداقل ابراز آن میگذرد.
هر چند این جریان در محافل علمی و مراکز دینی هند و پاکستان واکنشهای شدیدی را در پی داشت ولی به جهت غیاب ایشان از محافل علمی اهلسنت ایران، به جز در محافل خاص و تحلیلهای برخی از شخصیتها که دارای روابط خاص با مراکز و اندیشمندان هند بودند ، چندان مورد توجه نبود.
گذشته از اینکه مواضع ایشان به هیچ وجه قابل توجیه و اغماض نیست، اما در خصوص نگرانی برخی از عزیزان و اینکه چرا چنین واکنشهای متفاوت و بعضا تند شکل گرفت و در مواردی زمینۀ رنجش و کدورت و چه بسا توهین و تردید افراد نیز به وجود آمد، لازم است مقداری به ریشهیابی کنشها و وارسی موضعگیریها پرداخته شود، تا بستر همگرایی و پذیرش عذر یکدیگر خصوصا در محافلی که از یک مشرب و مکتب فکری بهره میگیرند، فراهم گردد.
نخست به ریشهیابی واکنشهای تند میپردازیم:
آن دسته از عزیزان که قاطبۀ اهلسنت نیز چنین هستند وقتی که در موضوع صحابه به داوری قرآن گردن مینهند و اعلان رضایت مولا را فصلالخطاب میدانند و یا هشدارهای شدیداللحن رسول پاک صلیاللهعلیهوسلم را در خصوص نقد و بیاحترامی به یارانش را به خاطر دارند و یا توصیههای ائمه دین را بازخوانی میکنند که در مقام مقایسه، خلیفه راشد عمربن عبدالعزیز را با غبار بینی اسب حضرت امیر معاویه خالالمؤمنین رضیاللهعنه، مساوی نمیدانستند و یا اساسا از مقام ( مصاحبت) و آثار آن اطلاع دارند که مقام صحبت با رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم ویژه صحابه است و یا آنچه در منابع عقیدتی در باب (حبالصحابه منالایمان وبغضهم کفر ونفاق ) از علمای کلام و عقیده تصریح شده است، اتخاذ مواضع تند و ابراز احساسات توأم با درد و خلوص از جانب قشر عظیمی از دعوتگران و عاشقان یاران رسول خدا طبیعی و قابل پیشبینی به نظر میآمد.
اما طیفی دیگر از مشرب و مکتب فوق که دعوت به خویشتن داری و حفظ احترام مهمان و عدم واکاوی مواضع شیخ سلمان دعوت میدادند و در برابر واکنشهای تند هممشربان خویش شگفتزده شدند، قابل توضیح و ریشهیابی است:
نخست اینکه: برای بسیاری از بزرگان، حقیقت و جزئیات دقیق مواضع جناب شیخ سلمان روشن نبوده است.
ثانیا: این باور قابل تامل است که مخالفت و نپذیرفتن یک نظریه، مستلزم تصریح خلاف و بازنمایی آن نیست خصوصا در شرائطی که بر جستهشدن موضوع موردنظر، زمینۀ فرصتطلبی دیگران را فراهم میگرداند، ضمن اینکه شیخ سلمان در سخنرانی خویش نیز اشارهای به مواضع جنجالی خود نداشته است.
ثالثا:حسن اخلاق و انعطاف بزرگان و تفاوت شرائط ایران با پاکستان و هندوستان و از طرفی تکثر اراء و تنوع مناهج نسبت به گذشته، هر چند خطوط قرمز باید از مصونیت لازم برخوردار باشد، اما شکی نیست که از شدت حساسیتها و واکنشهای انفعالی کاسته شده است.
البته طیف سومی هم در این بین وجود دارد که با تأثر از اراء استاد مودودی و رسوبات فکری که از قبل داشتند با استقبال از مواضع شیخ سلمان به شدت به مخالفین وی تاختند .
در پایان با توجه به آنچه در خصوص طبیعت و ماهیت مواضع تند و معتدل عزیزان بیان شد، چنین به نظر میرسد که با تمرکز بر خلوص و احساسات پاک گروه اول و صلاح و خیرخواهی و حُسن اخلاق گروه دوم ، میتوان بر نگرانیها و دلواپسیها پایان داد و بر اصل محبت و ایمان بر جایگاه صحابه که هیچ تردیدی در آن وجود ندارد، زمینه صفا و صمیمیت و انسجام هر چه بیشتر فکری را فراهم نمود.